۞ کلام الهی :
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

موقعیت شما : صفحه اصلی » شهدا
  • شناسه : 419
شهید حسین مستخدمین حسینی

شهید حسین مستخدمین حسینی

زندگینامه شهید حسین مستخدمین حسینی در ۹ فروردین ماه سال ۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دانشجوی سال اول ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد. وقتی قصد حضور در جبهه را می کرد از محل کار خود ( کمیته […]

زندگینامه

شهید حسین مستخدمین حسینی در ۹ فروردین ماه سال ۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دانشجوی سال اول ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.

وقتی قصد حضور در جبهه را می کرد از محل کار خود ( کمیته انقلاب اسلامی ) مرخصی می گرفت و از طریق بسیج مردمی اقدام به ثبت نام و حضور در جبهه ها می نمود لذا کسی از اهل خانه متوجه حضور در جبهه نمی شد زیرا فکر می کردند ایشان در ماموریت کمیته هستند بجز دفعه آخر که موضوع رفتن خود به جبهه را با خانواده در میان گذاشت و …

کار را برای رضای خدا انجام می داد و سعی می نمود از حالات و روحیاتش کمتر کسی آگاه شود ؛

این شهید گرانقدر سرانجام در ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵ در سن ۲۳ سـالگی و در عملیات سال کربلای۵ حوادث ناشی از درگیری در شلمچه از ناحیه سینه هدف تیر دشمن قرار گرفت و به آسمانها پرواز کرد.

مزار این شهید در قطعه ۲۹ ردیف ۱۰ شماره ۹ بهشت زهرا (س) قرار دارد.

 

حجم بهار بر روی شاخه های درخت سنگین تر می شود و سپیدی آفتاب در میان سبزه ها خود را به آغوش باز پنجره ها می سپارد. در سپیدترین صبح فروردنی به دنیا می آیی و نسیم بهاری همراه با صدای اذان دذر مکیان روح و جانت نفوذ می کند .

پدر نامت را حسین می گذارد تا ارادتش را به خاندان اهل بیت ( علیهم السلام) در نام تو نشان دهد و تمام تلاش مادر این است که تو را شایسته ی نامی که داری بزرگ کند . وقتی نام خوبان را به خود می گیری ، تمام تلاشت را می کنی تا خصال نیکوی آنها را نیز پذیرا باشی

آغوش گرم خانواده تو را با عشق و ایثار می پرورد و پدر از همان کودکی تو را با احکام و اصول دین آشنا می سازد. در هوای ترد جانمازها کم کم قد می کشی و مسیر مدرسه کودکی هایت را خیابان به خیابان بزرگتر می کند . از بازی گوشی ها و خنده های کلاس ابتدایی بالا می روی و کلاس راهنمایی را نیز تمام می کنی .

مسیر دبیرستان با شعارهای روی دیوارها همراه می شود و کتابها بوی تظاهرات می دهند. هوای خفقان طاغوت شاهنشاهی مسیر بیداری ها را مسدود می کند ، اما پای منبرهای مساجد معرفت و آگاهی ، شور بیشتری در روح انقلاب می دمد . خیال نوجوانی هایت از روی بلندترین نقطه های ایمان رد می شود. و آرمانی والاتر را در ذهن خویش تجسم می کنی .

با پیروزی انقلاب اسلامی ، در پی کلام ولی فقیه راه می افتی و روشنی های آن کلام تو را در صراط مستقیم پیش می برد و با اعتقادی استواتر خود را به دانشگاه و تحصیل علم می رسانی و در دانشگاه آزاد اسلامی رشته مدیریت صنعتی قبول می شوی دوستان مومن و انقلابی که در دانشگاه داری هوای روح تورا بسوی جبهه های جنگ بر می انگیزند . تعهد به دین اسلام و تعهد به نامی که بر تو نهاده اند ، تو را برآن می دارد تا راه آزادگان را پیش گیری و سخاوت و گذشت را با پاره های وجود خود به اثبات برسانی .

شهیدانی که بر روی تابوت از منطق جنگی باز می گردند ، هوای جبهه را خونین شرح می دهند . پیکرهای بی سر ، بی دست و سوخته و تکه تکه از آتش باران عملیات ها سخن می گویند و خوب میدانی کهمیدان جنگ جای بازی نیست ؛ میدان شجاعت ، نبرد مردانه و بیباکی است . رفتن به چنین میدانی ایمان و اعتقادی راسخ می خواهد که توداری .

گذشت و فداکاری ات اجازه نمی دهد در خانه بنشینی و مظلومیت و به خاک وخون کشیده شدن دیگر شهرها را تماشا کنی. خود را به پایگاه بسیج می رسانی و بی درنگ به سوی جبهه های شلمچه اعزام می شوی. عملیات کربلای ۵ در حال شکل گیری است و چه فرصتی بهتر از این که اقتدار و ایمان خود را مردانه به نمایش بگذاری .

می روی و صدای یا زهرا سکوت سرد دی را در هم می شکند و تو را در جمع رزمندگان اسلام به سوی نبردی دلیرانه سبقت می دهد . موانع جنگی با خیال سد کردن راه پیروزی بر روی دشت ها روییده اند و کانال ها و نهرها از مغیلان سیم های خاردار پر گشته است.

نبردی فاتحانه را در پیش می گیری و تیرها در حالی به قلب مهربانت فرود می آیند که نگاهت آخرین گام های پیروزی را دنبال می کند . قلب پاکت در هجوک تیرها از تپیدن باز می ایستد و رو به سوی دقایق ناب دیدار الهی بال می گشایی.

و پیکر نازنینت پس از گذشت ۹ سال به خاک وطن باز می گردد.

وصیتنامه :

در اینجا صحبت از تولد یا مرگ نیست ، بحث عروج است و این کمال انسان است .

صحبت از داستانی است که قداست و عظمن آنرا بشریت نمی تواند درک کند ، بلکه نسلهای آینده باید در مقام قضاوت برآمده ، آوای این مرغان عاشق الهی را تفسیر نمایند . مرغانی که برای رسیدن به وصال معشوق به بیکران پرواز نمودند و شهادت به حسن ختامی به زندگی مادی و دنیایی آنها بود. امیدوارم زندگی را با تحصیل رضای خدا سپری کنید

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

نه + دو =